loading...
همه چی اینجاست
مهدی رهنما بازدید : 784 سه شنبه 04 تیر 1392 نظرات (0)

سلام کسایی که از جم حریم سلطانو دنبال کردن و الان نمی دونن ادامه این فیلم چی شده من براشون توضیح میدم 

اول از همه از سرنوشت نگار براتون می گم

♥♥♥

تا اونجا که میدونید نگار تو دل ابراهیم پاشا واسه خودش جا باز کرد و یواشکی باهاش ازدواج کرد

بعد نگار از پاشا باردار شد و خدیجه از رابطه پنهانی اونا با خبر شد و به پاشا گفت که ازت طلاق می گیرم

ابراهیم هم به جنگ با شاه طهماسب ایرانی رفت و نگار و خدیجه رو تنها گذاشت

نگار هم تو قصر به کسی مشخص نمی کرد که بارداره

وقتی خدیجه فهمید نگار بارداره اونو به زندان انداخت تا بچه اش به دنیا بیاد و اعدامش کنه

بچه ی نگار به دنیا اومد و به نگار گفتن که بچه ات مرده به دنیا اومد و نگار هم از غم و غصه خیلی راحت اعدام شدنشو قبول کرد 

وقتی سر نگارو رو سنگ گذاشتن تا بکشنش خرم سلطان دستور داده بود که جلوی این کارو بگیرن و رستم نگارو نجات میده

پس نگار نمرد

بعد وقتی پاشا از جنگ برگشت با خدیجه آشتی کرد و سراغ بچه شو از خدیجه گرفت و خدیجه بهش گفت که بچه ات مرده به دنیا اومده

یه روز سنبل به یه خاتون که به قصر خدیجه رفت و امد می کرد مشکوک شد و اونو تعقیب کرد بعد متوجه شد که بچه ی نگار نمرده و پیش اون خاتون زندگی می کنه

این موضوع رو خرم سلطان گفت و خرم سلطان هم به پاشا ولی پاشا باور نکرد و گفت بچه ام مرده

ولی ته دلش راضی نشد و از خدیجه سلطان سراغ قبری که بچه شو اونجا دفن کرده بودنو گرفت و رفت و قبر و باز کرد

ولی هیچ چیز جز یک گور خالی ندید

پس دوباره از خرم پرسید و خرم با پاشا یک شرط بست و اون شرط این بود که پاشا فیروزه رو از بین ببره و پاشا هم قبول کرد

خرم جای بچه رو به پاشا گفت 

وقتی پاشا دخترشو دید خیلی خوشحال شد و اسم دخترش که کادر (سرنوشت) بود عوض کرد و اسما نور گذاشت

ولی شرط خرمو به جا نیاورد

نگار هم به زور خدیجه و پاشا با رستم ازدواج کرد

بعد یه روز پاشا یه نفرو فرستاد تا نگار و بیاره به جایی که دخترش اونجا بود وقتی نگار رفت و بچه رو دید تعجب کرد و پرسید که این دختر کیه  و اون مرده گفت که این دختره تو هست نگار خیلی تعجب کرد و خیلی هم خوشحال شد

ولی پاشا بهش هفته ای دو سه بار اجازه داد که دخترشو ببینه 

یه روز که پاشا به یه شهر دیگه رفته بود نگار از فرصت استفاده کرد و بچه شو دزدید و خواست بره یه شهر دیگه که تو کشتی توسط خود پاشا دستگیر شد و پاشا از اون روز دستور داد که به هیچ عنوان اجازه نداره دیگه بچه شو ببینه

نگار هر وقت پاشا رو میدید التماس می کرد ولی پاشا مخالفت می کرد تا اینکه دخترش هر روز مامانش یعنی نگار رو می خواسته و پاشا به خاطر دخترش باز اجازه داد که دخترش اسما نورو ببینه

سرنوشت نگار در حریم سلطان

تا اینجا کافیه باز میام و میگم

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 210
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 16
  • آی پی امروز : 20
  • آی پی دیروز : 6
  • بازدید امروز : 25
  • باردید دیروز : 168
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 25
  • بازدید ماه : 231
  • بازدید سال : 2,675
  • بازدید کلی : 44,667